مقالات کارل مارکس و فردریش انگلس در بارۀ استعمار
حمید محوی حمید محوی

 

انتشارات پروگرس ، چاپ مسکو 1977

 

5

کارل مارکس

 

نتایج احتمالی

استیلای بریتانیا در هند

لندن، جمعه، 22 ژوئیه 1853

نشر نیویورک دیلی تریبون

شماره 3840، هشتم اوت 1853

ترجمه از فرانسه بفارسی توسط حمید محوی

 

در این نوشته می خواهم به نتایج مشاهداتم دربارۀ چگونگی استیلای انگلیس و استقرار آن در هند بپردازم. چگونه حکومت انگلیس در هند نفوذ کرد و قوام یافت؟

حاکمیت و سلطنت مغول کبیر توسط نائب السلطنه های خودشان درهم شکسته شد و حاکمیت نائب السلطنه ها توسط «ماهرات»ها (1)از هم فروپاشید و حاکمیت «ماهراتها» توسط افغانها به تاراج رفت، و زمانیکه همه علیه یکدیگر می جنگیدند، بریتانیاییها سر بر آوردند و جملگی را  مطیع خود ساختند.

کشوری که نه تنها بین مسلمانان(2) و هندوها(3) بلکه بین قبایل و کاستها(4) تقسیم شده بود، و جامعه ای  که تعادل خود را بنوعی در نفی حکومت مرکزی و اقتدار همه شمول آن جستجو می کرد و ساخت و ساز آن از واحد های کوچک روستایی تشکیل شده بود : آیا چنین کشوری و چنین جامعه ای طعمۀ سهل و آسانی برای ماجراجویی های کشور گشایانه نبود؟ اگر از تاریخ گذشته هندوستان بی اطلاع بودیم، و حتی امروز که بدون هیچ شک و شبهه ای هند تحت سلطۀ انگلیس قرار گرفته و ارتش هند نیز با هزینۀ هند تحت اختیار انگلیس می باشد، آیا در برابر چنین واقعه ای بازهم شگفت زده می شدیم؟ هند هرگز نمی توانست از سرنوشت  تسخیر شدن دائمی خود بگریزد، و سرتا سر تاریخ هند نیز انباشته از تهاجمات بلا انقطاعی می باشد که این کشور متحمل شده است.جامعۀ هند فاقد تاریخ است، یا حداقل فاقد تاریخ شناخته شده است.  آنچه را که ما تاریخ هند می نامیم، در واقع چیزی نیست مگر تاریخ مهاجمینی که یکی از پس از دیگری، بی آنکه با مقاومتی مواجه شوند، در متن جامعه ای راکد، منفعل، امپراتوریهای خود را بر پا می داشتند. بنابراین پرسش اینجا نیست که آیا انگلستان در تصرف هند ذی حق بوده و یا نبوده است، بلکه باید باید به این پرسش پاسخ بگوییم که آیا تصرف هند توسط ترک یا فارس یا روس را به تصرف بریتانیا ترجیح می دهیم یا نه(5

انگلستان در هند عهده دار  مأموریتی مضاعف است :  تخریب و باز سازی – یعنی انحلال جامعه ای کهن آسیایی، و ایجاد زمینه و بنیادهای مادّی جامعۀ غربی در آسیا(5). عربها، ترکها، تاتارها، مغولها که یکی پس از دیگری به هند هجوم می آوردند، بزودی به «هندی مسلک»(6) تبدیل می شدند، زیرا فاتحین بربر بنابر قانونی تاریخی و جاودان، سرانجام در صورتی که سرزمین مفتوحه واجد تمدنی برتر باشد،  تابع آن خواهند شد.

بریتانیاییها اوّلین مهاجمین فاتحی بودند که نسبت به تمدن هند برتری داشتند و جذب تمدن هند نشدند. بریتانیاییها تمدن هند را با ویران ساختن ساختار جامعۀ بومی و با تخریب صنایع بومی و با از میان برداشتن هر آنچه که در این جامعه عظیم و گرانقدر بنظر می رسید، تمدن هند را ویران کردند. تاریخ تسلط بریتانیا در هند چیزی بجز روایت ویرانی نیست. با این وجود کار بازسازی به سختی روی ویرانه ها آغاز شد.

وحدت سیاسی هند به عنوان اوّلین شرایط بازسازی با انسجام بیشتری و بیش از آنچه در گذشته و در عهد مغول کبیر بخود دیده بود،  سرانجام تحقق یافت. چنین وحدتی که به ضرب شمشیر بریتانیا تحمیل شده بود از این پس با تلگراف برقی (الکتریک) ملازمت پیدا کرده و پایدارتر و مستمرتر از همیشه بنظر می رسد. ارتش بومی متشکل و آموزش دیده توسط سرگروهبان مرّبی بریتانیایی نقطۀ عطف هندوستانی بود که آزاد می شد و هندوستانی که از این پس طعمۀ سهل و آسانی برای مهاجمین خارجی نبود. مطبوعات آزاد که برای اوّلین بار وارد جامعۀ آسیایی شده بود، عنصری تازه و نیرومندی جهت بازسازی بحساب می آمد که هندوها و اروپاییها آنرا اداره می کردند. نظام «زمینداری»(7) و «ریوتواری»(8) هر چند که آنها را نفرت انگیز بدانیم، ولی شامل دوشکل مالکیت خصوصی زمین بود و از جمله رؤیاهای جامعۀ آسیایی بحساب می آمد. برخی از هندی زادگان در کلکته و در شرایطی نامناسب و تنگ نظرانه تحت آموزش و سرپرستی انگلیس قرار می گیرند و با این نیّت که طبقۀ جدیدی را بوجود آورده  و مشمولین با کسب قابلیت لازم جذب دستگاه دولتی شوند. چنین دانش آموزانی معمولا انباشته از علوم اروپایی بودند. ماشین بخار موجب گردید که هند بسرعت و بطور دائمی با اروپا در ارتباط قرار گیرد، و چندین بندر در سواحل جنوبی و شرقی ایجاد شد و هند ازانزوایی که موجب رکود بس دیرینه آن شده بود فاصله گرفت. بزودی با ترکیب راه آهن و کشتی بخار، فاصلۀ زمانی بین انگلستان و هند به هشت روز رسید، و دور نیست آن روزی که این سرزمین افسانه ای عملا به جهان غرب ملحق گردد. توجهات رهبران بریتانیا به مسئلۀ پیشرفت هندوستان، تا کنون کاملا اتفاقی گذرا و استثنایی بوده است. تا اینجا آریستو کراتها تنها در فکر فتح هند بودند و سرمایه داران(9) به چپاول آن نظر داشتند، و امید الیگارشی کارخانه دار نیز  به تسخیر بازارهای هند با محصولات ارزانقیمتشان خلاصه می شد. الیگارشی کارخانه دار پی برده بود که منافع حیاتی و پر اهمیت او در این است که هند را به کشوری تولید کننده تبدیل کند و بنابراین جهت تحقق بخشیدن به چنین طرحی ضروری بود که  سیستم آبیاری و ارتباطات داخلی ایجاد کند. به این ترتیب طرح راه آهن هند را به اجرا می گذارد، با اینحال نتیجۀ چنین طرحی چندان قابل ملاحظه نبود.

روشن است که توان تولیدی هند، بعلت فقدان امکانات حمل ونقل و مبادله کالا، در حال انفعال بسر می برد. در هیچ کجای دنیا مثل هند، علی رغم فراوانی محصولات و سخاوتمندی طبیعت، عدم امکانات مبادله کالا تا این اندازه بفلاکت اجتماعی منجر نشده است. بر اساس اطلاعاتی که در سال 1848 به سمع هیئتی از مجلس عوام بریتانیا رسید، بروشنی آشکار شد که «زمانیکه هر «کوآرتر»(10) گندم در کاندش(11) به شش تا هشت شلینگ به خرید و فروش می رسید، در پونا(12) به 64 تا 70 شلینگ معامله می شد، یعنی جایی که مردم از گرسنگی در خیابانها بهلاکت می رسیدند. زیرا راههای زمینی قابل استفاده نبودند و  رساندن آذوقه به کاندش امکان پذیر نبود. براه انداختن راه آهن و ایجاد منبع برای ذخیرۀ آب و حمل خاک برای پر کردن چاله های جاده و هدایت جریان آب در طول خط آهن براحتی می تواند جهت گسترش کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد. به این ترتیب سیستم آبیاری که شرط اساسی کشاورزی در شرق است،  تحول و گسترش عظیمی خواهد یافت، و مشکل گرسنگی و قحطی در  مناطق مختلف که بعلت کمبود آب بشکل دائمی بوقوع می پیوندد از بین خواهد رفت. دربارۀ اهمیت ایجاد راه آهن تنها کافی ست خاطر نشان کنیم که زمینداران زمینهای آبیاری شده در مناطق مجاور سلسله جبال «گات» (13) سه برابر بیشتر مالیات می پردازند، و ده تا دوازده بار بیشتر نیروی کار استخدام می کنند و دیگر اینکه چنین زمینهایی دوازده تا پانزده بار بیشتر از زمینهایی که واجد سیستم آبیاری نیستند محصول ببار می آورند.

راه آهن با مجموعه امکاناتی که ایجاد می کند، حجم مخارج نگهداری مؤسسات نظامی را کاهش خواهد داد. کلنل وارن (14) فرمانده قلعۀ «سن ویلیام»(15) مقابل هیئت خاصی از مجلس عوام در این باره چنین اظهار داشت « دریافت اطلاعات از  دور افتاده ترین نقطۀ کشور که در حال حاضر به روزها  و هفته های متمادی نیازمند است، ظرف مدت کوتاهی به انجام خواهد رسید و ارسال فرامین و واحدهای نظامی و آذوقه و مهمات نیز در کوتاهترین زمان تحقق خواهد یافت و چنین نکاتی را نباید دست کم گرفت. علاوه بر اینها توقف واحدهای نظامی در قرارگاههای دور افتاده در شرایط سالمتری امکان پذیر خواهد شد و به این ترتیب می توان از تلفات انسانی در اثر بیماری جلوگیری کرد، و این از جمله وقایعی است که به کرّات اتفاق می افتد. و علاوه بر این نیازی به نگهداری آذوقه در انبارها نخواهد بود که غالبا تحت تأثیر آب و هوا می گندند و به این ترتیب می توان از چنین ضایعاتی نیز جلوگیری کرد. و آذوقه ها می توانند در حد مدت مصرف مؤثرشان نگهداری شوند.» 

می دانیم که ساخت و ساز امور اتحادیه ها(16) و بنیاد اقتصاد جامعۀ روستایی که مبنی بر رژیم خود گردان سنّتی اداره می شد از بین رفته است، ولی بدترین خصوصیت آنها در انحلال جامعه به صورت اتمهای قالبی(17) و بدون ارتباط با یکدیگر، باقی مانده اند. انزوای روستا از جمله موجبات فقدان جاده در هند بوده و فقدان جاده به نوبت خود انزوای روستا را تداوم می بخشید. به این ترتیب اتحادیه های روستایی در سطح پائین رفاهی، و تقریبا بدون ارتباط با روستاهای دیگر و بدون هیچ خواست و آرزومندی و تلاش لازم جهت دستیابی به مدارج پیشرفت(18)، به حیات خودشان ادامه می دادند. بریتانیاییها با ایجاد راه آهن و اشاعۀ نیاز به ارتباطات و روابط جدید، رکودی را که شامل روستاهای خود کفا بود درهم شکستند. علاوه براین، «یکی از تحولاتی که بنای راه آهن در روستاها ایجاد خواهد کرد، آشنایی با ساخته ها و اختراعات کشورهای دیگر است که خریداری کردن آنها صنایع دستی سنّتی و مزدبگیران آنرا تشویق خواهد کرد که بهترین امکانات خود را بیازمایند و در تکمیل کاستیهای آن بکوشند.» (شاپمن(19)، پنبه و تجارت در هند).

می دانیم که الیگارشی کارخانه دار انگلیس به ایجاد راه آهن در هند تمایلی ندارد و تنها در حدّی عمل می کند که با کمترین مخارج بیشترین بهره برداری را از کشت پنبه بعمل آورد و تنها مشغلۀ آنها الزامات کارخانه هایشان به مواد اولیّه است. ولی از زمانیکه شما ابزار مکانیکی و ماشین آلاتی مثل وسایل حمل ونقل را به کشوری وارد کردید که دارای منابع آهن و زغال سنگ است، دیگر نمی توانید آن کشور را از تولیدات خود محروم سازید. شما نمی توانید بدون ایجاد مقدمات و فرایندهای صنعتی لازم و ضروری جهت رفع نیازهای فوری و جاری در حمل و نقل روی ریل در کشوری پهناور راه آهن ایجاد کنید. از اینرو می بایستی به گسترش و بکار بستن ماشین آلاتی اقدام کرد که ممکن است الزاما با بخشهای صنعتی راه آهن ارتباط مستقیم نداشته باشد. بنابراین راه آهن پیش قدم صنایع جدید(20) در هند خواهد بود.

آنچه مسلّم است و بنابر اعترافات مقامات عالی بریتانیا، هندیان بشکل بارزی خود را با کارهای جدید وفق می دهند و در کسب آگاهی و مهارت لازم با ماشین مستعد هستند. مثال بارز آنرا می توان در قابلیت و مهارت ماشینکارهای بومی، که با سکۀ کلکته مزد می گیرند و سالهاست که در خدمت راه اندازی ماشین بخار هستند و بومیان دیگری که در بکار انداختن ماشین آلات متنوع بخار در معادن زغال سنگ در هاردوار(21) فعال هستند و مثالهای دیگر. کامپبل(22) شخصا هر چند که تحت تأثیر پیشداوریهای کمپانی هند شرقی باشد، اجبارا اعتراف می کند : «که توده های عظیم مردم هند از توان و انرژی صنعتی بزرگی برخوردار هستند و استعداد و قابلیت کسب سرمایه علمی قابل توجهی دارند و شفافیت ذهنی آنان در ریاضیات و محاسبات و علوم دقیقه بسیار بارز است.».  و اضافه می کند که: «هوش آنان در سطح عالی ست.»

صنایع مدرنی که از نتایج ایجاد سیستم راه آهن حاصل خواهد آمد، در گسترش خود، تقسیم کار ارثی و سنّتی را که در تعلق نظام کاستهای هندی (23) ست منحل خواهد کرد و به این ترتیب با از میان برداشتن چنین عوامل بازدارنده ای  راه پیشرفت و قدرت هند را هموار خواهد ساخت.

با این وجود تمام آنچه را که بورژوازی انگلیس در هند انجام خواهد داد به آزادی توده های مردم و بهبود شرایط زندگی آنان نخواهد انجامید، زیرا چنین امر خطیری نه تنها به گسترش نیروهای تولیدی بستگی دارد، بلکه در عین حال می بایستی در تملک و تصرف مردم نیز باشد. ولی آنچه را که بورژوازی از انجام آن باز نخواهد ایستاد، ایجاد شرایط مادی جهت تحقق بخشیدن به هر دو مورد است. آیا بورژوازی همواره کاری فراتر از این انجام داده است؟ آیا تا کنون پیش آمده است که بورژوازی به پیشرفتی تحقق بخشیده باشد بی آنکه افراد و مردمان را بخاک و خون بکشد و در فقر و تهیدستی و ذلّت فرو ببرد؟

هندیان از مراحم و محصولات جامعۀ جدیدی که بورژوازی انگلیس در کشورشان ایجاد کرده است بهره ای نخواهند برد و تا زمانیکه پرولتاریای صنعتی در انگستان جایگزین بورژوازی نشود و یا اینکه خود هندیان بقدر کافی توان اینرا نیابند که قاطعانه به سلطۀ انگلیس پایان ببخشند، تحولی در این زمینه روی نخواهد داد. در هر صورت، باید در زمانی کمابیش دور منتظر باز زایی این کشور بزرگ و پر اهمیت باشیم که اهالی سخاوتمند آن به گفتۀ شاهزاده سالتیکوف(24)، حتی در بین طبقات پائین از ایتالیایی ها نیز ظریفتر و دقیقتر هستند و در فرمانبرداری آنان آرامش بلند نظرانه ای موج می زند که علی رغم کاهلی طبیعی آنان با شهامتی که از خود نشان داده اند افسران بریتانیایی را به شگفتی واداشته اند. کشوری که سرچشمۀ زبانها و مذاهب ما ست و در جات(25)  تیپ ژرمنی(26) را تداعی می کند و برهمن نیز یادآور تیپ یونان قدیم بنظر می رسد. با اینحال نمی توانم موضوع هند را بدون ذکر چند نکته به پایان ببرم.

مکر و ریای عمیق و بربریتی که جزء لاینفک تمدن بورژوایی است بروشنی خود را در مقابل ما آشکار می سازد زیرا هنگامی که در کشور زادگاهش در اشکال قابل احترامی تظاهر می کند، بمحض عبور از مرز و ورود به کشور بیگانه و در مستعمرات نقاب از چهره بر می کشد. بورژواها مدافع مالکیت هستند ولی آیا هیچ حزب انقلابی به انقلابات ارضی نظیر آنچه در بنگال یا مادراس یا بمبئی روی داد مبادرت کرده است؟ آیا در هند این  غارتگر بزرگ لرد کلیو(27) نبود که وقتی بزهکاریهای ساده و رایج طمع او را دیگر برنمی آورد دست به اعمال زور و فاجعه آمیز زد؟ و در حالیکه در اروپا دربارۀ تقدس خدشه ناپذیر قروض ملّی نطق می کرد، در هند سود سهام راجه هایی (28) را که در کمپانی سرمایه گذاری کرده بودند توقیف کرد؟ و در حالیکه به بهانۀ دفاع از ارزشهای مقدس مذهبی علیه انقلاب فرانسه مبارزه می کرد، آیا هم او نبود که از گسترش مسیحیت در هند ممانعت بعمل آورد تا همچنان نذورات زائرین معابد اوریسا(29) و بنگال را بحساب خودش واریز کند و از قاچاق مرگ و تداوم فحشا در معبد جاگاناتا(30) بهره برداری کند؟ چنین هستند مردان «مالکیت، قانون، خانواده و مذهب».

نتایج اسفناک صنایع انگلیسی در رابطه با هند، کشوری به وسعت اروپا و مساحتی بیش از سه میلیون کیلومتر مربع، ملموس و دهشتناک است. ولی نباید فراموش کنیم که جملگی از نتایج انداموار تمام ساخت و ساز تولید بوده که تا کنون تشکل یافته است. چنین نظام تولیدی بر اساس استیلای تمام قدرت کاپیتالیسم استوار گشته است. تمرکز سرمایه پایه و اساس بقای آن بعنوان قدرتی مستقل است. نفوذ مخرب چنین تمرکزی در بازارهای جهان مبین قوانین اندامواری ست که جزء لاینفک اقتصاد سیاسی بوده و هم اکنون در گسترده ترین سطوح و در تمام شهرهای متمدن جاری و ساری ست.

 دوران بورژوازی در بستر تاریخ عهده دار مأموریت خاصی بوده و عبارت است از ایجاد پایه و اساس مادّی جهان نوین و از طرف دیگر فراهم آوردن ارتباطات جهانی مبنی بر رابطه و وابستگی متقابل جوامع بشری و ابزارهای چنین ارتباطاتی و به همین منوال گسترش نیروی تولید عالم بشریت و تحول در زمینۀ تولید مادّی از طریق تسلط علمی بر عناصر. صنایع و تجارت بورژوایی شرایط مادّی دنیای جدید را به همان نحوی تحقق می بخشد که تحولات زمین شناسانه موجب دگرگونی در سطح زمین می شوند. زمانیکه انقلاب عظیم اجتماعی ساخت و سازهای عصر بورژوایی را تحت سلطۀ خود گیرد، و بازار جهانی و نیروهای تولید مدرن تحت نظارت عمومی پیشرفته ترین مردمان درآید، از این پس پیشرفتهای بشری از شباهتی که به بتهای نفرت انگیز عصر بت پرستی(31) دارند فاصله خواهند گرفت، یعنی عصری که شراب را تنها در کاسۀ جمجمۀ قربانیان نوش می کنند.

 

March 23rd, 2008



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي